کتاب «جنگ با مردم عادی» کتابی نوشته یانگ است که به بررسی چالش های پیش روی نیروی کار در قرن بیست و یکم می پردازد. اگر بر روی انتخاب شغل در آینده برای خود و عزیزانتان مردد هستید و شما نیز با چالش حذف مشاغل به وسیله هوش مصنوعی فکرتان را مشغول کرده این کتاب بدرد شما میخورد تا انتخاب درستی داشته باشید. این کتاب در قالب یک فایل پی دی اف با ترجمه یو ای فارسی در 239 صفحه میباشد. این کتاب استدلال میکند که اتوماسیون، جهانیسازی و سایر پیشرفتهای فناوری به سرعت مشاغل سنتی را از بین میبرند و تعداد فزایندهای از مردم را از نظر اقتصادی ناامن و از نظر اجتماعی منزوی میکنند. این کتاب از مطالعات تجربی استفاده میکند و بر تأثیرات اجتماعی و روانشناختی از دست دادن شغل تأکید میکند. در حالی که این کتاب به طور محدود بر روی ایالات متحده متمرکز است ولی مصداقی کامل برای ایران و سایر کشور ها نیز میباشد. برای دیدن خلاصه کتاب به پایین همین صفحه مراجعه کنید.
فهرست محصولات
کتاب «جنگ با افراد عادی : حقیقت درباره مشاغل در حال ناپدید شدن و چرا درآمد پایه جهانی آینده ماست» نوشته اندرو یانگ کتابی قابل تأمل است که چالش های پیش روی نیروی کار آمریکا در قرن بیست و یکم را برجسته می کند. تز اصلی کتاب این است که اتوماسیون، جهانی شدن و سایر پیشرفتهای فناوری به سرعت مشاغل سنتی را از بین میبرند و تعداد فزایندهای از مردم را از نظر اقتصادی ناامن و از نظر اجتماعی منزوی میکنند.
یانگ به طور متقاعدکننده ای استدلال می کند که شبکه های ایمنی سنتی مانند تامین اجتماعی و مدیکر برای رسیدگی به بحران فعلی کافی نیستند، زیرا آنها برای دوران گذشته طراحی شده اند. او بر نیاز به درآمد پایه جهانی (UBI) تاکید می کند که کف درآمدی را برای همه آمریکایی ها، صرف نظر از وضعیت شغلی آنها فراهم کند. UBI نه تنها امنیت مالی بسیار مورد نیاز را فراهم می کند، بلکه کارآفرینی و خلاقیت را نیز تحریک می کند، زیرا مردم این آزادی را دارند که بدون ترس از فقر به دنبال علایق خود بروند.
یانگ همچنین به اثرات اجتماعی و روانی از دست دادن شغل می پردازد که اغلب در بحث های سیاست نادیده گرفته می شود. او احساس دررفتگی و سرخوردگی را در کسانی که معیشت خود را از دست داده اند و افزایش خودکشی، اعتیاد به مواد مخدر و سایر آسیب شناسی های اجتماعی را توصیف می کند. او استدلال می کند که UBI نه تنها به این مشکلات رسیدگی می کند، بلکه منجر به جامعه ای منسجم و انسانی تر می شود.
یکی از نقاط قوت کتاب تاکید آن بر داده ها و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد است. یانگ از طیف وسیعی از مطالعات تجربی استفاده میکند تا به ادعای خود بپردازد و بسیاری از افسانهها و باورهای غلطی را که اغلب بر گفتمان عمومی غالب هستند، از بین میبرد. او همچنین یک نمای کلی واضح و مختصر از وضعیت فعلی اقتصاد و نیروی کار ارائه می دهد و موضوعات پیچیده را برای خوانندگان عمومی قابل دسترس می کند.
با این حال، کتاب خالی از کاستی نیست. تحلیل یانگ به طور محدود بر ایالات متحده متمرکز است و همیشه روندها و پویایی های جهانی را که اقتصاد جهانی را شکل می دهند در نظر نمی گیرد. او همچنین تمایل دارد نقش سیاست و قدرت را در شکلدهی سیاستهای اقتصادی کمرنگ کند، در عوض تاکید بیش از حد بر عاملیت فردی و جبر تکنولوژیکی دارد.
در مجموع، «جنگ با افراد عادی» کتابی جذاب و به موقع است که شایسته خواندن توسط هر علاقه مند به آینده شغلی و عدالت اجتماعی است. یانگ با ارائه یک پیشنهاد جسورانه و مبتکرانه برای UBI، ما را به چالش می کشد تا در مفروضات خود درباره نقش دولت و معنای کار در قرن بیست و یکم تجدید نظر کنیم. چه کسی با پیشنهادات او موافق باشد یا نه، تحلیل او مطمئناً بحث را برانگیخته و به شکل گیری گفتمان در مورد این موضوع مهم کمک می کند.
شغل هایی که با آمدن هوش مصنوعی از بین می روند
با روشن شدن فراگیری هوش مصنوعی، زندگی افراد را در بسیاری از صنایع آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. این تغییرات باعث بروز تحولات فراوان در شغلهایی خواهد شد که در آینده نیاز به عامل انسانی کمتری خواهند داشت. این نفوذ هوش مصنوعی، صدها شغل را به چالش می کشد و تصور نسخه امروز، در آینده فرصت برای شغلهای دیگر ایجاد میکند. در ادامه به بررسی شش شغلی پرطرفدار که احتمالاً قرار است در آینده با مشکلات هوش مصنوعی دست و پنجه نرم می کنند، پرداخته میشود.
1) صنعتگر: با رونمایی خطوط تولید خودروهای هیبریدی و الکتریکی، صنعت خودروسازی در حال سرپرستی از مهارتهای مجموع انسانی شهرتی کرده است. با دقت و سرعت بیشتر دستگاههای هوشمند و رباتهای تولید، میتوان در تولید خودرو صرفهجویی کرد. بنابراین، احتمال برای جایگزینی بخشهای خودروسازی با رباتهای هوشمند بالا خواهد بود.
2) خدمات درمانی: در حال حاضر، دستگاههای هوشمند دارای قابلیت تشخیص برخی بیماریهای رایج نظیر سرطان، انفلوانزا، AIDS و سایر بیماریها است. زمانی که دستگاههای هوشمند به تشخیص دقیق بیماریها قادر شوند، کار طبیبان درمانی را که پیش از این برای تشخیص بیماری از خود دیسپرس کرده بود، جای خود را به روشهای هوشمند و خودکار خواهد داد. با توجه به شرایط فعلی، کماکان نیاز به عامل انسانی در مراکز درمانی از هوشمندی درخواست میکند، با این حال با یافتن دستگاههای هوشمند که از طریق پیشگیری از بروز بیماری به جای کنترل آن میرسند، شغل طب مبتنی بر فناوری از دست یافتن خواهد کرد.
3) رانندگی: با آغاز عرصه خودروهای خودران، احتمالاً صنعت رانندگی در پرروندترین قسمت خود با چالش مواجه خواهد شد. در مدت پایانی عرصه خودروی خودران، خودروهای رانندهدار هنوز هم به نیروی انسانی برای رانندگی نیاز دارند. با این حال با افزایش قابلیت هوشمندی خودروهای خودران، رانندگی به یک عملی هوشمندانه تبدیل میشود و شاید نیاز به رانندههای آدمی برای رانندگی خودرو و درصورت تأیید ویژگیهای امنیتی آن کنترل خودرو، از بین خواهد رفت.
4) خودکارسازی بانک: با ظهور رباتیک و دستگاه های هوشمند در بانکداری، انسان ها در پوزیشنهای صفری قرار دارند. اما با گسترش تبدیل تعامل بانکی به روشی هوشمند، یک عامل رو برای خبرهای مالی انسان ها وجود دارد. مفتیان به این نتیجه رسیدهاند که اگر بر اساس برنامهریزی و ارائه خدمات پاداش، میتوان به لحاظ فردی، به دیگران کمک کرد، احتمالاً یک سازمان هوشمند که در بانکها به کار گرفته میشود، جایی برای عوض شدن در آینده ندارد.
5) فروشگاههای خودکار: طرح کلی فروشگاههای خودکار، در فرآیندی کاملاً خودکار برای فروشندگان و خریداران از همه گیر نتیجه خواهد شد. فروشگاههای خودکار با توانایی جمعآوری دادههای بازدیدکنندگان، سفارشی کردن توصیههای خودکار و بیشتر کردن سطح خدمات به مشتریان پیشرفته، اتباع بیشتری را به خود جذب خواهند کرد. در آینده، برای افزایش سوددهی فروشگاههای خودکار، کارکردهای آنها به یک شبکهریزی پرداخته و قابلیت هوشمندی آن سامانهها پیشرفت خواهد کرد.
6) مشاوره حرفهای: با پیشروی رو به رشد مشتریان و مشاور هوشمند، مشاوره حرفهای اینترنتی در جستجوی افراد خواهد بود، کارکردها و نیز خدمات مشتریان. افرادی که مهارت مناسب در صنایع را دارند، می توانند از دستگاههای هوشمند مشاورهای استفاده کنند. به عنوان مثال، به جای مراجعه به مشاوره، می توان خدمات مشاوره حرفهای را برای تشخیص یا مشاوره خودکار انجام داد.
با فقدان شغلهای انسانی و ارتفاع درجه فناوری، برای عاملهای انسانی، میتوان روشی توسعه یافته برای قابلیت سازگار شدن با فناوریهای مقابل پیشنهاد داد. به همین ترتیب، در شغلهای که تأثیر خود را دیدهاند، بازار کار جای خود را به شغلهای جدید با مهارتهای مناسب وجود داده است.